دختران نيروانا
یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:, :: 20:43 ::  نويسنده : najmeh

ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه ی دیپلوماسی فعالیت می کنند، قرص و محکم حمایت می کنیم، اما ملت باید بیدار باشد باید بداند چه اتفاقی دارد می افتد...

جمعه 16 بهمن 1392برچسب:راهپیمایی, :: 16:59 ::  نويسنده : najmeh


ایـنجا مـا به خـامنـه ای عشـق می ورزیم.
حتـی ساندیـس این نظـام هم بـرای مـا مقـدس اسـت.
دشمـن بخواهـد حرف مفت بـزند بـه او مـی گوییـم:
اتوبوسی کـه مـا را بـه راهپیمایی میـبرد، 
همـان اتوبوسی است که پـدرم را به جبهه بـرد.

 

جمعه 22 بهمن 1392برچسب:22بهمن, :: 14:22 ::  نويسنده : najmeh
 
در فتنـه قـرار بـود یکـی از همیـن روزهـای بعـد 
جمهـوری اسلامی سقوط کنـد
صـدام هـم قـرار بود 3 روزه فتح کنـد تهـران را!!!
شـاهـان پهلوی و قاجـار بد بـار آورده بـودند دشمنـان ایـن مرزو بـوم را
دهـه شصت حسـاب کار دشمـن دستش آمد!
دهـه شصت پدران مـا نشـان دادنـد 
جمهـوری اسـلامی شکست ناپذیر است.
و دهه هشتـاد ملـت نشـان داد که دشـمن شکست پذیر است.
باش تا دهه های بعـدی . . . 
 
پ.ن: خداروشکــر حضور مردم امسال هم مثل سالهای قبل 
پر شکوه و دشمن شکن بود.
تا کـور شود هـر آنکه نتواند دید
 
جمعه 8 بهمن 1392برچسب:طاغوت,مبارزه با طاغوت, :: 18:28 ::  نويسنده : najmeh
امـام خـامنه ای حفظه الله:
 
در نظام جمهوری اسلامی یکی از فرهنگ های اولیه و مورد قبول، مبارزه با طاغوت بود.

.... 

حتی اسم طاغوت [برای مردم] مردود بود. 
خب مردم طاغوت را می شناختند طاغوت را دیده و لمس کرده بودند.
اما اکنون پسر شما که 25 ساله است طاغوت را نمیشناسد.
دختر شما که یک خانم 20 یا 22 ساله است و ممکن است مادر بچه ای هم باشد،
اصلا نمیداند که طاغوت کیست و چیست؟

حالا وقت آن رسیده که دشمن به آن مبارزه با طاغوتی که قولا، فعلا، احساسا و عاطفتا در زندکی روزمره از سوی مردم انجام میگرفت، حمله کند و آن را خدشه دار کند.

شروع می کند به گفتن اینکه، چرا؟ مگر چکار کردند؟
چرا باید اسم فلان خیابان را فلان چیز نمی گذاشتیم؟ چرا باید اسم فلان میدان را عوض میکردیم؟ مگر چه عیبی داشت؟

دشمن این طور وارد میشود. شما خیال می کنید دشمن تمام شد وو رفت؟ طاغوت مُرد، اما سلسله طواغیت از دنیا نرفته است.
جمعه 12 دی 1392برچسب:حجاب,چادر,زن ایرانی,زن محجبه, :: 11:40 ::  نويسنده : najmeh
 
مارتین ایندیــک محقق آمریکایــی :

هر زن محجبــه در کوی و برزن ایــران ،
بــه منــزله پـرچم جمهوری اسلامی است لذا مــا بــرای برانــدازی
ایــن نظام بایــد ایــن حجاب را سست کنیم .
دیگر وقت آن نیست که دانشجویــان را بــه خیابــان ها بکشانیم،
بلکه بایــد حجاب را از سر زنان بــرداشت و از ایــن طریق می توان
نظام اسلامی ایــران را نابــود کــرد ! 
جمعه 21 دی 1392برچسب:امام خامنه ای,بسیج,بسیجی,اسلام, :: 22:36 ::  نويسنده : najmeh

امام خامنــه ای حفظه الله :

رفتار یکایک عزیزان بسیجی، شما جوانها،شما عناصر پاک و دلهای پاکیزه و روشن،

با آحاد مردم که خیلی هایشان به معنای واقعی کلمه بسیجی هستند،

باید جوری باشد که بگویند این ها پرورش یافتگان نظام اسلامی هستند.

مایه جلب محبت و احترام برای نظام اسلامی و برای جمهوری اسلامی باشد.

جمعه 14 آذر 1392برچسب:شهید,دختر شهید,دفاع مقدس, :: 17:32 ::  نويسنده : najmeh

دفتر را برد گذاشت رو به روش گفت:

"بیا این همه نمره بیست"

بغض گلویم را گرفته بود؛ بغضی سنگین.

رو به قاب عکس کرد و گفت: «مگه نگفتی هر وقت نمره بیست بگیرم جایزه می دی؟»

بعد با اون چهره و نگاه معصومانه اش رو به من کرد و گفت: "مامان من جایزه نمی خوام فقط بگو بابا بیاد خونه"

دیگه نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم.

رفتم قاب عکس عبدالله را از روی تاقچه برداشتم و گذاشتم توی کمد.

جمعه 17 آبان 1392برچسب:, :: 21:27 ::  نويسنده : najmeh

 

عمري است كه ازتو گفتگو دارم من

با عشق تو اسرار مگو  دارم  من

دورم ز تو  يا حسين يا نزديكم

از خاك حريمت  آبرو  دارم من

 

 

یک شنبه 28 مهر 1392برچسب:, :: 20:59 ::  نويسنده : najmeh

يك روز از خاكسپاري شهيد صياد شيرازي مي گذشت. خانواده شهيد، بعد از نماز صبح خودشان را به بهشت زهرا رساندند. به مزار كه نزديك شدند، با ديدن چند نفر كه جلو مي آمدند تعجب كردند! محافظ هاي آقا بودند. وقتي خودشان را معرفي كردند، اجازه عبور دادند. آقا بالا سر مزار ايستاده بود و زير لب نجوا مي كرد.
حيرت خانواده ي صياد را كه ديد، فرمود:
دلم براي صيادم تنگ شده بود!
صياد دو روز قبل از شهادت، پيش آقا بود. روز تشييع با شكوه شهيد هم آقا حاضر شده بود و تابوتش را بوسيده بود. با اين حال باز هم احساس دلتنگي داشت.

جمعه 26 مهر 1392برچسب:, :: 21:46 ::  نويسنده : najmeh

زنگ خانه شان كه به صدا در آمد، به مخيله شان هم خطور نمي كرد چنين شخصيتي به مهماني شان آمده باشد! انگار شوكه شده بودند. دست و پايشان را گم كرده بودند. خانم ها مي دويدند تا زودتر چيزي براي حجاب پيدا كنند و به آقا خوش آمد بگويند.
ميوه ها را كه جلو آوردند، فكر نمي كردند آقا از دستشان چيزي ميل كند. ايشان كه به فتواي خود مسيحيان را پاك مي داند، از خوراكي هايشان تناول كرد؛ با تك تك آنها گرم گرفت و به فرزند شهيدشان اداي احترام نمود.

حجت الاسلام موسوي كاشاني
كتاب خاطرات سبز

پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:, :: 19:33 ::  نويسنده : najmeh

                                                                                                                     

 

يك تاجر آمريكايي نزديك يك روستاي مكزيكي ايستاده بود. در همان موقع يك قايق كوچك ماهيگيري رد شد كه داخلش چند تا ماهي بود، از ماهيگير پرسيد: چقدر طول كشيد تا اين چند تا ماهي رو گرفتي ؟
ماهيگير: مدت خيلي كمي.
تاجر: پس چرا بيشتر صبر نكردي تا بيشتر ماهي گيرت بياد؟
ماهيگير: چون همين تعداد براي سير كردن خانواده ام كافي است.
تاجر: اما بقيه وقتت رو چيكار مي كني؟
ماهيگير: تا دير وقت مي خوابم، يه كم ماهيگيري مي كنم، با بچه ها بازي مي كنم، بعد ميرم توي دهكده به ديدار دوستانم. خلاصه مشغوليم به اين نوع زندگي.
تاجر: من تو هاروارد درس خوندم و مي تونم كمكت كنم. تو بايد بيشتر ماهيگيري كني. اون وقت مي توني با پولش قايق بزرگتري بخري و با در آمد اون چند تا قايق ديگه هم بعدا اضافه مي كني. اون وقت يه عالمه قايق براي ماهيگيري داري.
ماهيگير: خوب، بعدش چي؟
تاجر: به جاي اينكه ماهي ها رو به واسطه بفروشي، اونا رو مستقيما به مشتري ها ميدي و براي خودت كارو باري درست مي كني ...بعدش كارخونه راه مي اندازي و به توليداتش نظارت مي كني...اين دهكده كوچيك رو هم ترك مي كني و ميري مكزيكوسيتي! بعد از اون هم لوس آنجلس! و از اونجا هم نيويورك ... اونجاست كه دست به كارهاي مهمتري مي زني...
ماهيگير: اين كار چقدر طول مي كشه؟
تاجر: پونزده تا بيست سال.
ماهيگير: اما بعدش چي آقا؟
تاجر: بهترين قسمتش همينه، در يك موقعيت مناسب كه گير اومد، ميري و سهام شركت رو به قيمت خيلي بالايي مي فروشي! اين كار ميليونها دلار برات عايدي داره.
ماهيگير: ميليون ها دلار! خوب بعدش چي؟
تاجر: اون وقت باز نشسته ميشي! ميري يه دهكده ي ساحلي كوچيك! جايي كه مي توني تا دير وقت بخوابي! يكم ماهيگيري كني، با بچه هات بازي كني! بري دهكده و تا ديروقت با دوستانت خوش بگذروني و .......

جمعه 12 مهر 1392برچسب:, :: 1:36 ::  نويسنده : najmeh

بهترين سخن آن است كه در نظام نيكو آن را آراسته باشند، و خواص و عامه ي مردم آن را بفهمند. "امام علي (ع)"
شايد تا حالا براتون پيش اومده باشه كه بخواين براي يك جمع صحبت كنيد! فكر كنم اگه اين چند نكته رو در مورد فن سخنوري بدونيد خيلي بهتون كمك كنه ....... پس صبور باشيد وتا آخر،اين  مطلب را مطالعه بفرماييد.

  1. در هنگام سخنراني بايد چنان سخن گفت كه شنوندگان داراي انگيزه شوند.
  2. سخنران بايد نكته سنج باشد، و به ويژگي هاي شنوندگان دقت داشته باشد.
  3. يك سخنران بايد روانشناس باشد يعني به علم رفتار شناسي شناخت داشته باشد.
  4. معلومات نسبي عمومي و اسلامي داشته باشد.
  5.  به ادبيات و تاريخ تا حدودي آگاهي داشته باشد. زيرا اين دو مورد علاقه بسياري از افراد است.
  6. كلماتي را به كار ببرد كه معانيش را ميداند.
  7. بايد مخاطب شناس باش و بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند.
  8. منبع شناس باشد.
  9. به ازاي هر يك ساعت سخنراني بايد 3 ساعت مطالعه داشته باشد.
  10. ظاهر شيك، مرتب و مناسب داشته باشد.
  11. در باوراندن مسئله به مخاطب و جلب توجه شنوندگان به سخن توانا باشد.
  12. اعتماد به نفس داشته باشد
    براي اين كار بايد:1.هميشه به خودتان بگوييد عده اي مي خواهند از زبان من اين حرف ها را بشنوند2.اطلاعات كافي داشته باشيد3.اشكالي ندارد تمام مطالبي را كه مي خواهيد بگوييد همراه خودتان ببريد4.در جلوي آينه تمرين كنيد.خيلي موثر است حتما امتحان كنيد5.به خودتان تلقين كنيد كه كار دشواري نيست6.اگر سوتي دادين با خنده مخاطبين بخنديد!! و به خود بقبولانيد كه خطيبان ديگر هم اولين بار حتما تپق زده اند7.ميدان سخنراني را يك ميدان جنگ در نظر بگيريد8.از انتقاد استقبال كنيد و تشكر كنيد. موضع گيري نكنيد!!!
  13. آرام سنگين و با وقار شروع به صحبت كنيد.
  14. در هنگام شروع سخنراني:
    در هر شرايط با وضو باشيد، اعوذبااله .... بگوييد البته در دلتان، بسم اله...... را بلند و قاطع بگوييد، ابتدا شعر يا آيه اي در مورد موضوع مورد نظر بگوييد، سپس مقدمه وبيان اصل موضوع.
  15. خودتان را كوچك نكنيد. مثلا نگوييد : بيان الكن من و .......
  16. در مورد مشكل خجالت كشيدن امام علي (ع) مي گويد: هر گاه از چيزي بيم داشتي در آن قرار بگير چرا كه سختي پرهيز و پروا بزرگتر از خود آن چيزي است كه از آن ترس داري!
    « آقاجون برو وسط! نترس!! خجالتم نكش!!! فقط بار اول يكم سخته!! »
  17. مي توانيد با گوش دادن به سخنراني هاي افراد مختلف، نقاط قوت آنها را در بياورييد و استفاده كنيد.
  18. براي مردم عام خودتان نتيجه گيري كنيد ولي براي مردم تحصيل كرده و آدم حسابي نتيجه گيري را به عهده خودشان بگذاريد.
  19. محتوا و درون مايه سخن بايد اجزاي زير را دارا باشد:
    مقدمه ، بيان موضوع، پرداختن به موضوع اصلي، آوردن حكايت و تمثيل هاي مناسب، نتيجه گيري و پايان سخن.
  20. از اينكه سعي صدر نشان داديد و تمام مطلب را مطالعه كرديد متشكرم. انشااله يكبار هم كه شده سخنراني را تجربه كنيد و حالشو ببريد. موفق باشيد!!!
                                «برگرفته از صحبت هاي استاد سخن، جناب آقاي پور مولا »

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام به وبلاگ دختران نيروانا خوش آمديد! قصد ما از راه اندازي اين وبلاگ اينه كه دختران نيروانا روز به روز بيشتر بشن.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دختران نيروانا و آدرس 1001nirvana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 104
بازدید کل : 27336
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1